ابزار وبمستر

به غضنفر می گن عروسی پسرت چه وقت است ؟

می گه : این چهارشنبه نه... دوشنبه بعد

غضنفر با زنش دعوا می شه. چراغ رو خاموش می کنه ؟ زنش می گه : چی شده ؟ 

غضنفر می گه : جواب ابلهان خاموشی است ! 

غضنفر می ره سربازی. تو صف بوده  ، سروانه می گه به چپ چپ ، به راست راست . می بینه غضنفر همینطوری وایستاده ! می گه : تو چرا به فرمان عمل نمی کنی ؟ غضنفر می گه : جناب سروان شما اول  تصمیم قطعی رو بگیرید ، بعد من انجام می دم ! 

غضنفر می ره فروشگاه لوازم ورزشی ، می گه : پرچم ایران رو دارین ؟ یارو می گه : آره و براش میآره . غضنفر کمی فکر می کنه و می گه : ببخشید رنگ های دیگرشم می تونم ببینم ؟!

حیف  نون زنگ میزنه ثبت احوال ، می گه : ببخشید اونجا ثبت احواله ؟ من  امروز حالم خوبه ، می خواستم ثبت کنم !

دو نفر تنبل بانک میزنن !

اولی به دومی می گه : خب بیا بشمریم . 

دومی می گه : حوصله داری فردا تو رادیو می گن !

زنه از شوهرش می پرسه : از چی من بیشتر خوشت می آد ؟ از صورت زیبا یا هیکل متناسبم ؟

مرده یه  نگاهی به سر تا پای زنش میاندازه و می گه : از اعتماد به نفست !

غضنفر با صورت باند پیچی می آد تو خیابون. رفیقش میگه : چرا این همه به صورتت باند پیچیدی ؟ داشتم اتو می کردم تلفن زنگ زد ، به جای گوشی

تلفن اتو رو گذاشتم دم گوشم .  

رفیقش می گه : پس اونور صورتت چی شده ؟ 

غضنفر می گه : تا اتو رو گذاشتم زمین تلفن دوباره زنگ زد .

به غضنفر میگن : یه جمله بساز که توش آب باشه . می گه : لوله!

غضنفر رو میبرن برای اعدام ، ازش میپرسن حرفی نداری ، می گه نه!  

 می برنش بالا وطناب دارو  می اندازن گردنش . یکدفعه می گه : صبر کنید حرف دارم ! می گن : بگو . رو می کنه به دو ستش می گه : ممد خونتون از این بالا پیداست